مختلف
یک مطالعه علمی شناختی جدید با استفاده از رهگیریکنندههای رایانهیی چشم نشان میدهد دست کم 50 درصد افراد میتوانند حرکات دست خود را حتی در غیاب کامل نور مشاهده کنند. به گفته دوج تادین، استاد مغز و علوم شناختی در دانشگاه روچستر و رهبر ارشد این مطالعه، تحقیق جدید نشان میدهد حرکات فرد، سیگنالهای حسی را مخابره میکنند که میتوانند ادراک بصری واقعی را در مغز، حتی در غیاب کامل ورودی نوری، ایجاد کنند. طی پنج آزمایش جداگانه و با حضور 129 نفر، محققان متوجه توانایی عجیب افراد در مشاهده دست خود در تاریکی شدند که نشان میدهد که مغز اطلاعاتی را از حسهای مختلف برای ایجاد ادراک ترکیب میکند. علاوه بر آزمایش سوژههای نوعی، تیم علمی همچنین افرادی را مطالعه کرد که ادغامی از حسهایشان را در زندگی روزمره تجربه میکنند. این افراد که دارای حواس مشترک یا «سینستت» خوانده میشوند، ممکن است به طور مثال، هنگام گوشدادن به موسیقی، رنگهایی را ببینند یا حتی صداهایی را بچشند. در مطالعه انجامشده، قوت تصاویر بصری در میان شرکتکنندگان متفاوت بود، اما افراد دارای حواس مشترک (synesthete) نه تنها به طور قابلتوجهی در دیدن حرکات بهتر عمل کردند، بلکه همچنین شکل بصری واضحی را تجربه کردند. توانایی مزبور همچنین این موضوع را که درک نرمال انسان از بینایی نتیجه کارکرد مغز به همان اندازه چشم است، زیر سوال میبرد. این مطالعه گزارشهایی را تایید میکند مبنی بر این که کاشفان غار در غارهای تاریک اغلب قادر به دیدن دستان خود هستند. برای بسیاری از افراد توانایی مشاهده حرکت خود در تاریکی احتمالا اکتسابی است. به ادعای دانشمندان، دلیل دیدن قابلاعتماد دست در حال حرکت این است که مغز انسان یاد میگیرد تصویر حرکت موردانتظار را حتی بدون هیچ ورودی بصری واقعی پیشبینی کند. گرچه دیدن حرکت دست خود در تاریکی ممکن است ساده به نظر برسد، چالش آزمایشگاهی موجود در این مطالعه، اندازهگیری عینی درکی بود که در نوع خود ذهنی بود. در پژوهش انجامشده شرکتکنندگانی از شهرهای مختلف جهان از جمله روچستر، ناشویل، میشیگان و سئول حضور داشتند. فرایند synesthete نشان میدهد توانایی انسان برای مشاهده حرکت خود بر اثر ارتباطات نورونی بین حسها است. گفته میشود، ارتباط مقطعی بین حسها تداعیکننده ارتباط تنگاتنگ در طبیعت است و با این که انسانها ریاضیات، شیمی و هنر و دیگر حوزهها را جدا میپندارند، اما آنها نمودهایی از جهان یکسان و شیوههایی برای مشاهده این جهان از خلال لنزهای متفاوت هستند. جزئیات این مطالعه در مجله Psychological Science منتشر شده است. تیمی از دانشمندان دانشگاه واندربیلت ناحیهای در مغز را کشف کردهاند که مسؤول ساخت اشکال و سطوح توهمی است. تیم تحقیقاتی الکساندر میر، استادیار روانشناسی دانشگاه واندربیلت، گروههایی از نورونها را در ناحیهای از visual cortex موسوم به V4 کشف کردهاند که چنانچه شخصی در حال تماشای الگویی باشد که چنین توهمی را خلق میکند، شلیک میکند و زمان تماشای یک الگوی کاملا مشابه که توهم خلق نمیکند، آرام مینشیند. این مطالعه نشان میدهد طیف متنوعی از گونهها شامل میمونها، گربهها، جغدها، و حتی زنبورهای عسل این توهم را درک میکنند. بنابراین، دانشمندان معتقدند آنها محصولات فرعی شیوههایی هستند که مغز برای شناسایی شکارچیان یا طعمه پنهانشده در بوتهها تکامل داده و این قابلیت دارای ارزش بقای قابلتوجهی است. گرچه دانشمندان بیش از یک قرن پیش خطوط گمراهکننده و توهمی را کشف کردند، فقط طی 30 سال گذشته بوده که مطالعه آن را آغاز کردهاند. آنها مکانیسمهای درونی را که مغز از آنها برای تفسیر ورودی حسی به کار میبرد، آشکارسازی میکنند. در پستاندارن محرکهای بصری در پشت مغز و در ناحیهای موسوم به visual cortex پردازش میشوند. تلاشها جهت ترسیم این ناحیه نشان دادهاند که پنج ناحیه مختلف در پشت مغز تشکیل و از V1 تا V5 برچسبگذاری شدهاند. visual cortex اولیه (V1) محرکهای واردشده از چشم را میگیرد و آنها را توسط تعدادی از ویژگیهای اساسی شامل جهتدهی، رنگ و تنوع فضایی طبقهبندی میکنند. این ناحیه همچنین اطلاعات را به دو گذرگاه موسوم به جریانهای dorsal و ventral تقسیم میکند. از V1، هر دوی جریانها به سمت ناحیه اصلی visual cortex مسیردهی میشوند. V2بسیاری از همان کارکردهای V1 را انجام میدهد اما پردازش پیچیده بیشتری را به آنها میافزاید. این پردازش شامل تشخیص نابرابریها در سیگنالهای ورودی از دو چشم است که بینایی دو چشمی را تولید میکند. از V2، یک گذرگاه که گاهی "گذرگاه کجا" نامیده میشود، به V5 میرود و با مکانیابی شی و کشف حرکت مرتبط است. گذرگاه دیگر که گاهی "گذرگاه چه چیزی" نامیده میشود، به V4 میرود و با نمایش شی و شکلدادن شناخت مرتبط است. مطالعات نشان داده که V4 در هر دو توجه بصری و شناخت شیء دخیل است، بنابراین دانشمندان تصور کردند که شاید در ایجاد با خطوط توهمی نیز نقش دارد. محققان نخست به دنبال نورونهایی در V4 بودند که با مکانیابیهای مختلف در میمونها مرتبط بودند. زمانی که این نقشهها کامل شدند، آنها میمونها را تشویق کردند به یک صفحه شامل نمونهای از خطوط توهمی موسوم به مربع Kanizsa نگاه کنند. این نمونه شامل ارقام Pac-Man با "دهانهایی" بود که گوشههای یک مربع را شکل میدادند. زمانی که Pac-Men سیاهرنگ بر روی یک پسزمینه سفید قرار داده میشود، مغز مربع روشن و سفیدی را خلق میکند که آنها را به هم متصل میکند. هنگامی که میمونها به مربع نگاه میکردند، محققان دریافتند که نورونهایی که ناحیهای در قسمت وسط Pac-Men را نمایش دادهاند (ناحیهای که با یک مربع توهمی پوشیده شده بود) شروع به شلیک کردند. با این حال، هنگامی که میمونها همان چهار Pac-Men را با "دهانهایشان" به سمت خارج نگاه کردند، (جهتی که توهم را خلق نمیکند) این نورونهای مرکزی خاموش ماندند. به گفته میر، اساسا مغز مانند یک کارآگاه عمل میکند و به سرنخهایی در محیط پاسخ میگوید و بهترین حدسها را مبنی بر این که این سرنخ ها چگونه با یکدیگر در بهترین حالت تناسب دارند، میسازد. با این حال، در حالت توهمها، مغز به نتیجهگیری نادرستی میرسد. جزئیات این مطالعه در مجله of the National Academy of Sciences منتشر شد.
روسو وننو دارای یک موتور 12 سیلندر 6.5 لیتری است. سرعت صفر تا 100 این وسیله 2.9 ثانیه و حداکثر سرعت آن 354 کیلومتر در ساعت است.
این خودرو بدون سقف بوده اما یک نوار محافظ رول اور CFRP برای دید بهتر و مطابقت با استانداردهای ایمنی جاده بر روی آن نصب شده است.